فرآیندهای تصفیه آب و فاضلاب

آب و فاضلاب

آب و فاضلاب

Planning the Scope

۰۴
مرداد

The first step in planning the scope of a project is to identify the requirements. Let’s take an office building. The customer [user] wants to hold its important meetings in the building (obviously). So, we need to have a conference room. What are the requirements for the room? For example, what’s the required capacity?

Then, we have to identify the building elements of the product. My preferred way is to use a mind-map. It starts with the final product, and then shows the main elements of the product in the next level. Those elements are broken down into smaller ones, and so on.

This is a great way to identify the scope, because that breakdown helps you find the gaps. You don’t have to use a mind-map (though I highly recommend it), but whatever you do use should be a hierarchical list. That hierarchical list of the building elements (deliverables) is called a WBS.

WBS stands for Work Breakdown Structure, and it is a terrible name for this concept! It’s misleading because of the word “work”. Most people think it’s a grouping for project activities, but that’s not right. If you see it like that, and probably deal with a WBS only in the scheduling software, please stop. Just try it once. Identify the building elements of a product with a mind-mapping software in a facilitated workshop. You’ll be amazed by the number of problems you prevent.

So, to understand the product, we need to define its scope and quality. How should we plan quality?

 

  • امیرحسین ستوده بیدختی

چگونه اثربخشی برنامه ریزی و کنترل را در پروژه تضمین کنیم؟
این صحنه را تصور کنید؛ در جلسه هفتگی همراه با دیگر دست اندرکاران پروژه مشغول ارزیابی عملکرد سازمان های مختلف هستید. شما به عنوان برنامه ریز و کنترل کننده همان برنامه، مغایرتها را به دیگران تذکر می دهید: "شما قرار بوده این فونداسیون را دو روزه تمام کنید ولی اینک یک هفته می گذرد و همچنان ناتمام مانده است!"
پاسخ می آید:"معلوم است که این مدت باید طول بکشد. بچینگ به دلیل خرابی یک قطعه سه روز است که از کار افتاده و به هر دری می زنیم نمی توانیم قطعه یدکی را پیدا کنیم. اگر می توانید در این زمینه به ما کمک کنید."
شما در جواب ادامه می دهید:" آخر این هم شد دلیل؟ خوب تا بچینگ راه بیفتد می رفتید از سایت همسایه مقداری بتن قرض می کردید، بعد برمی گرداندید. آقا مثل اینکه شما این کاره نیستید! این که مشکل حساسی نیست."
پیمانکار می گوید:"اصلاً سیمان در منطقه نایاب شده، چون نزدیکترین کارخانه سیمان به علت تعمیرات اساسی، کوره خود را خاموش کرده و اگر بخواهیم از جای دیگر سیمان تهیه کنیم دو برابر قیمت را باید پرداخت کنیم. این مشکل فقط با دخالت کارفرما حل می شود."
بحث بالا می گیرد و هر یک از طرفین به ابراز نظر ادامه می دهند. نهایتاً شما که برنامه ریز هستید می پرسید:"بالأخره کی کار را تمام می کنید؟"
پاسخ می آید:"اگر امکانات اجازه دهد تا اول هفته آینده."
شما در پایان می گویید: "دفعه بعد نیایید و همین موضوعات را به ما تحویل دهید. آقا این پروژه را مدیریت کنید."
در سناریوی بالا چه اتفاقی افتاد؟ کار ساخت یک فونداسیون به تعویق افتاد و موضوعات متعدد بدون تعیین عواقب معلق ماندند. اشکال کار کجاست؟ اشکال اصلی این کار در این است که برنامه ریز به وظایف عملیات خود آشنا نیست. برنامه ریز برای اینکه به پیمانکار اثبات کند حداقل به اندازه وی به دانش ساخت فونداسیون آشناست به جای اینکه دغدغه برنامه را داشته باشد به بحث راجع به مسائل فنی می پردازد. شاید به این طریق می خواهد پیمانکار را از زدن انگ اینکه "برنامه ریز با امور پروژه آشنا نیست" بازدارد. اما این، کار برنامه ریز و کنترل کننده همان برنامه نیست. بسیار خوب، پس از عارضه یابی بهتر است بگوییم که کار برنامه ریز چیست.
برنامه ریز و کنترل کننده پروژه باید کارهای زیر را انجام دهد:
برنامه ریزی پروژه
پایش پروژه به صورت دوره ای در سطوح متناظر برنامه
کنترل پروژه به صورت دوره ای در سطوح متناظر برنامه
محاسبه اثربخشی اجرای برنامه بر پروژه
تعیین عواقب اجرای کار بر برنامه
همانگونه که مشاهده می نمایید برنامه ریز پروژه، اولین مدافع و نگاه دارنده برنامه در پروژه محسوب می شود. برای مباحث فنی و مهندسی، ناظرین حضور دارند. اما قبل از نتیجه گیری، یک موضوع دیگر را نیز باید به این بحث اضافه کنیم و آن، فلسفه تسهیم ریسک برنامه است. توجه کنید که هر برنامه ای با ریسک مواجه است. یعنی اینکه با احتمالی آنچه پیش بینی شده است، اتفاق نمی افتد. این ماهیت برنامه است، در غیر این صورت برنامه ریزی به جای پیش بینی به پیشگویی می پرداخت.
اما ریسک را چگونه مدیریت کنیم؟ قدم اول این است که روش تسهیم ریسک را تعریف کنیم. مثلاً می توانیم فعالیت های مربوط به یک برنامه را به قدری دقیق تعریف کنیم که هر فعالیت دارای یک مجری باشد. در آن صورت توافق می کنیم که چنانچه به هر دلیل مجری نتواند فعالیت را در زمان مقرر انجام دهد، به میزان معینی خسارت بپردازد. این مجری می تواند در بدنه کارفرما باشد یا پیمانکار یا مشاور یا مدیریت. نحوه تسهیم ریسک برنامه در قرارداد پروژه باید ذکر گردد تا برنامه پروژه دارای تضمین اجرایی باشد. با توجه به این موضوع و قدم هایی که در بالا به آنها اشاره شد، سناریوی اول این نوشتار به این صورت بازنویسی می گردد:
برنامه ریز: "قرار بوده که امروز ساخت فونداسیون به اتمام برسد ولی هنوز تمام نشده است. این را مدارک ما و ناظرین پروژه شهادت می دهند (قدم 1)."
پیمانکار: "درست است ولی بچینگ ما سه روز است که خراب است."
برنامه ریز: "بسیار خوب، شما 3 روز در اجرای این فعالیت تأخیر دارید (قدم 2). این عقب ماندگی پیشرفت پروژه را در این دوره 2/0 درصد کاهش خواهد داد (قدم 3). این 2/0 درصد به واحد امور قراردادها عرضه خواهد شد تا در صورتحساب شما برای این دوره منظور گردد (قدم 4). باید زمان جدید در برنامه دوره آینده منظور شود (قدم 5)."
همانگونه که مشاهده می کنید تمامی صحبت ها در زمان کنترل برنامه در سناریوی دوم در مورد برنامه است نه در مورد ساخت فونداسیون، آنگونه که در سناریوی اول به آن پرداخته شده است.

مغایرت اجرا با برنامه نباید به ابزاری برای تحقیر تبدیل گردد. در عین حال برنامه ریز نباید به جای پرداختن به موضوع اصلی کارش، که همانا حراست از برنامه و پروژه است، به موضوعات فرعی (فرعی در محدوده برنامه ریزی) بپردازد و از موضوع اصلی فاصله بگیرد. با درج شیوه تسهیم ریسک برنامه، به صورت تفصیلی، در قرارداد هم زمینه تضمین اجرای برنامه فراهم خواهد شد.

 چگونه اثربخشی برنامه ریزی و کنترل را در پروژه تضمین کنیم؟

  • امیرحسین ستوده بیدختی

دیسیپلین های مدیریت پروژه
اگر با رویکرد فازبندی به مدیریت پروژه نگاه کنیم، یکی از جنبه های مهم آن، دیسیپلین های مختلف مدیریت پروژه است. یک راننده مسابقات اتومبیل رانی را درنظر بگیرید. او برای شرکت در مسابقه باید کارهایی را به ترتیب انجام دهد؛ مثلاً او تنها زمانی می تواند به اتومبیل خود سوار شود که چرخ ها، موتور و سایر قسمت های آن را بررسی کرده باشد. در طی مسابقه نیز اگر هنگام رسیدن به پیچ های مسیر، فرمان را به موقع نگرداند و یا فشار کافی بر پدال ترمز وارد نکند، مسابقه را از دست خواهد داد. او برای رسیدن به موفقیت، به تبحر کافی در دیسیپلین های مختلف رانندگی، مانند دورزدن، دنده عوض کردن، و ... نیاز دارد.
مدیران پروژه نیز باید در دیسیپلین های مختلف مدیریت پروژه مهارت داشته باشند. این دیسیپلین ها عبارتند از:
مدیریت ذی نفعان پروژه
مدیریت ریسک
مدیریت وقایع پیش بینی نشده
مدیریت منابع
مدیریت فعالیت ها
مدیریت کیفیت
کنترل تغییرات پروژه
مدیریت تیم پروژه


این دیسیپلین ها باید در فازهای مختلف پروژه به درجات متفاوت، مورد استفاده قرار گیرند. یک مدیر پروژه ماهر لازم است بداند که چه موقع و به چه میزان باید هر یک از دیسیپلین های فوق را اِعمال نماید.

دیسیپلین های مدیریت پروژه

  • امیرحسین ستوده بیدختی

No one likes being micromanaged. When you do so, and when you fail to delegate, you will face multiple problems, including:

  • You won’t have enough time for more important things
  • You’re not using the potentials in your team
  • You’ll miss the buy-in of team members

We should delegate. However, there are also some problems with delegation. Most notably, sometimes important decisions are made in lower levels of hierarchy, where people do not have the required high-level understanding.

The fifth core principle is Manage by Exception. 

It provides you with a structured system of delegation and escalation. We recognize the project targets (time, cost, scope, quality, etc.) and define tolerances for each level. For example, we say that the team leader is responsible for making decisions that do not have monetary consequences larger than €10,000. Then, if the monetary consequence is lower than that, we expect the higher manager to let the team leader handle it, and when it’s higher, we expect the team leader to escalate it to the higher level. 

That’s it for the fifth principle. Let’s move on to the next one… for tomorrow of course. My question this time is: what should be your focus, the work, or the product? What’s the consequence of each approach?

 

  • امیرحسین ستوده بیدختی

7 قانون برای تضمین شکست پروژه
رعایت قوانین زیر، شکست کامل پروژه شما را تضمین می کند؛ می توانید با مسئولیت خود، آنها را امتحان کنید!
فقط تحویل دهی.
به خاطر داشته باشید که وظیفه اصلی شما تحویل دادن نتایج در موعدهای مقرر است. آنقدر توجه خود را به این مسئله معطوف دارید که مسائل فرعی مانند تضمین کیفیت، تست ها، ارتباطات، مدیریت تیم و داشتن کمی مروت را از یاد ببرید.
برنامه ریزی، کاری عبث.
از آنجا که شما از همکاری مشاوران و طراحان بسیار زیرکی برخوردار هستید، نیازی نیست که هزینه های بالاسری برنامه ریزی و کنترل پروژه را متحمل شوید.
تیم خود را به کار بیشتر وادار کنید.
رمز موفقیت برای تحویل دادن به موقع نتایج تحت بودجه مقرر، آن است که تا می توانید افراد تیم را به کار بیشتر وادار نمایید؛ به جای استخدام افراد بیشتر، مقداری قهوه بخرید و به اعضای تیم بدهید تا کمتر بخوابند و بیشتر کار کنند. به خود اجازه بدهید که در تمامی جزئیات کار آنها دخالت کنید.
بازندگان به ارتباطات توجه می کنند.
همه گروه ها باید با موضوعات مدیریت پروژه آشنا باشند. اگر کسی توضیح بیشتری از شما خواست، از یک پادو بخواهید که مقدار زیادی مدارک و مستندات تهیه کند؛ البته هیچ اهمیتی ندارد که این مستندات، بیانگر مطلبی نباشند.
تشکیل جلسات، بسیار مهم است؛ بکوشید حداقل روزی 4 یا 5 جلسه با اعضای تیم خود تشکیل دهید. تهیه دستور جلسه، چیزی جز اتلاف وقت نیست؛ پس از تشکیل جلسه از افراد بپرسید که در مورد چه موضوعی مایلند صحبت کنند. اگر کسی جرأت کرد در مورد طرح پروژه از شما سؤال کند، به او پرخاش کنید.
اجرای یک مرحله ای.
وقت خود را برای اجرای مرحله به مرحله پروژه تلف نکنید؛ همانگونه که جهان یک باره خلق شد، شما نیز پروژه خود را در یک مرحله بزرگ به اجرا درآورید. شما همواره فرصت بازگشت و جبران خطاهای خود را خواهید داشت. مهم آن است که اقلام قابل تحویل را به موقع تحویل دهید.
استفاده از شعور حسی.
واقعاً نیازی نیست که با تمامی مفاهیم مرتبط با نمودار گانت، ساختارهای شکست، تجزیه و تحلیل هزینه ها و ... آشنا باشید؛ شعور حسی شما کفایت می کند. فقط تعداد زیادی افراد زیرک را در پروژه به کار بگمارید، آنها را وادار کنید روزی 20 ساعت کار کنند، و منتظر شوید تا اقلام قابل تحویل، آماده شوند.
برخورد درست با کارفرما.


هرکاری از دستتان برمی آید بکنید تا تمامی خواسته های کارفرما را برآورده سازید، صرف نظر از اینکه ممکن است این خواسته ها عاقلانه نباشند یا پروژه شما را با تأخیر مواجه سازند. تنها کافی است به افراد تیم خود فشار بیشتری وارد کنید تا از آخرین باقیمانده های انرژی خود نیز استفاده کنند.

  • امیرحسین ستوده بیدختی

The “What”

۰۱
مرداد

So far, we understand why the project is being initiated, and we know the stakeholders. The next step is to understand the product we’re going to create.

How can we define the product?

To do so, we need to identify its building elements and their specifications, as well as the way those elements serve the purpose of the project. The first is called scope, and the second is quality
How do you plan the scope of the project?

 

  • امیرحسین ستوده بیدختی

نویسنده: Todd Fuller, PMP

تهیه منشور پروژه یکی از گام­هایی است که اغلب هنگام شروع پروژه ­ها در سازمان­ ها نادیده گرفته می­شود. تجزیه و تحلیل ریشه­ ای علل شکست پروژه ­ها، معمولا "چشم انداز ضعیف" یا " عدم وجود منشور پروژه" را به عنوا ن یکی از دلایل مهم در شکست پروژه­ ها و یا به بیراهه رفتن آنها شناسایی کرده ­اند.

با داشتن این دانش نسبت به موضوع، چرا تهیه یک منشور خوب برای پروژه، این همه مشکل است؟ قطعا این امر به دلایل پیچیده فنی نظیر پیدا کردن نرم افزاری برای مستند کردن اطلاعات، نمی­تواند باشد. بسیاری از پروژه ­ها بنا به دلایل اندکی از داشتن منشور مناسب بی ­بهره هستند که در ادامه به بیان این دلایل می­ پردازیم.

مدیران کسب و کار که حمایت مالی پروژه را بر عهده دارند، با مدیریت پروژه آشنایی کافی ندارند. پرداختن و علاقه ­مندی به پروژه ­ها تنها بخشی از وظایف کاری مدیران کسب و کار است. این افراد به دنبال نتیجه هستند. در بسیاری از موارد، در هنگام بروز مشکلات، با تخصیص یک نفر برای حل آن (مثلا یک مدیر پروژه)، مسئولیت خود را انجام شده می­ دانند. اگر تهیه منشور پروژه وظیفه پشتیبان مالی پروژه باشد، وی برای تهیه منشوری که به عنوان پایه و اساس فعالیت­ های آتی پروژه عمل خواهد کرد، نیاز به آموزش دارد.

اغلب معلوم نیست که در یک سازمان چه کسی مسئول تهیه منشور است. وقتی مدیر کسب و کار مسئله (تهیه منشور)  را به فرد دیگری (مثلا مدیر پروژه) تخصیص داد، به کارهای دیگر پرداخته و تهیه منشور را رها می­کند. در این نقطه، قانون 50% وارد بازی می­شود: اگر یک کار را به 2 نفر بصورت مساوی واگذار کنید، هر کدام از این افراد تنها 50% مسئولیت تکمیل آن را بر عهده می ­گیرند. بنابراین لازم است که مسئول تهیه منشور پروژه در متدولوژی مدیریت پروژه به خوبی مشخص شود.

تهیه منشور پروژه مسئولیت مدیر پروژه است، معمولا منشورهای تهیه شده برای پروژه ­ها بصورت ناقص تهیه می­ شوند که همین امر باعث بوجود آمدن چشم اندازی تیره از همان ابتدای کار می­ شود. در بسیاری از موارد، مدیر پروژه در ابتدای شکل ­گیری پروژه، در جریان مباحثات تجاری نمی­ باشد. با تخصیص مدیر پروژه، بازگشت به موضوعاتی که هم اکنون به اتمام رسیده تلقی می­ شود و بررسی مجدد آنها، برای مدیر پروژه یک ضعف به حساب می­­ آید. در چنین مواقعی چگونه مدیر پروژه می تواند گام­ های بلندی برای به حرکت درآوردن پروژه بردارد؟ مرور مجدد موارد کلی نظیر اهداف کسب و کار، آرمان­ها و عوامل کلیدی موفقیت می ­تواند بسیار زمان­بر و رویه ­مند باشد و منجر به نتیجه نگردد. در نتیجه بسیاری از مدیران پروژه با این احساس ناخوشایند در پروژه به پیش می­ روند که گویا چیزی را در آن از دست داده ­اند.

به عنوان یک مدیر پروژه، نقش و مسئولیت شما در هنگام تهیه منشور برای پروژه چیست؟ از آنجاییکه ممکن است شما کنترلی روی وجوه مورد نیاز برای پشتیبانی مالی از پروژه نداشته باشید، احتمال دارد که تمایل زیادی به تهیه منشور برای آن را نیز نداشته باشید.

مدیران کسب و کار اغلب منشورهای نامناسبی را تهیه می­کنند. ولی این بدان معنا نیست که شما باید این نواقص و کاستی ­ها را قبول کرده و کار خود را ادامه دهید. به یاد داشته باشید که شما مسئول نهایی موفقیت پروژه هستید. بنابراین به نفع شما است و البته مسئولیت شما است که که قبل از صرف تلاش، زمان و هزینه بیشتر اطمینان حاصل نمایید که منشور مناسب را در اختیار دارید.

در اینجا چند مورد از مواردی که باید در تهیه منشور پروژه در نظر داشت آمده است. اگر سازمان شما با مفاهیم مربوط به منشور پروژه آشنا نیست، باید این مفاهیم را آرام آرام بیان کرده و این فرآیند را بدون نام بردن از عبارات رسمی نظیر منشور، ماموریت­ های سازمان و یا سند چشم انداز، اجرا کنید.

گام 1: شناسایی یک حامی برای پروژه

باید یک مدیر کسب و کار وجود داشته باشد که به اندازه کافی به پروژه علاقه داشته و مسئولیت تامین مالی پروژه را بر عهده داشته و همچین نماینده سایر اعضای تیم مدیریت باشد. این فرد باید با اهداف و نیازمندی­ های کسب و کار پروژه آشنا باشد. اگر نتوانید چنین کسی را پیدا کنید، حتما مشکلی وجود دارد. پروژه­ ها به منظور دستیابی به اهداف کسب و کار اجرا می­شوند. اگر کسی وجود نداشته باشد که نگران این اهداف باشد، مدیریت باید این سوال را بپرسد که اصلا برای چه کاری این پروژه را انجام می­دهید؟

گاهی اوقات مدیران پروژه در چنین موقعیتی قرار می­گیرند که یک مدیر پروژه با چندین مدیر کسب و کار (حامی) طرف می­شود. اگر در پروژه­ای با چنین شرایطی (بدون یک حامی مشخص در رده مدیریتی) مواجه شدید، بهترین راه حل این است که هرچه سریعتر یک حامی را تعیین کنید. بدون داشتن یک حامی در پروژه بزودی در پروژه دچار مشکل خواهید شد. کمتر مدیر پروژه­ای وجود دارد که بتواند در برابر درخواست­ های مدیران کسب و کار دوام بیاورد و بتواند همه تغییرات دلخواه آنها در محدوده پروژه را برآورده کند.

یک مدیر پروژه بدون داشتن یک حامی، از سوی مدیران کسب و کار به عنوان یک منبع آزاد برای انجام هرکاری که حتی بی­ربط به اهداف اصلی پروژه هم می­ باشد، تلقی می­گردد. این امر منجر به پروژه­ای می­شود که اهداف و ذینفعان بسیار زیادی دارد و یک مدیر پروژه تلاش می­کند تا خواسته­ های افراد بسیار زیادی را برآورده کند.

گام 2: تخصیص یک مدیر پروژه مشخص

خوشبختانه این کار انجام شده است، چون شما در پروژه هستید (فرض کردیم شما مدیر پروژه هستید). این بخش از تهیه منشور پروژه اغلب خارج از کنترل مدیر پروژه است ولی مواردی وجود دارد که ممکن است بر روی آن اثرگذار باشید.

مدیران پروژه باید در زودترین زمان ممکن قیب از شروع فرآیند برنامه­ ریزی تعیین شوند. مدیران تجاری اغلب فرض را بر این می­گذارند که برنامه ­ریزی آرمان­ها، اهداف، عوامل کلیدی موفقیت و سایر موارد کلی پروژه و کسب و کار فقط و فقط در حیطه مسئولیت آنها است. با این حال، حتی اگر مدیر پروژه در هنگام تهیه این موارد شنونده باشد و کار دیگری نکند، حضور وی می­ تواند تاثیر زیادی در ارتقای توانمندی­ های وی در مدیریت پروژه در آینده داشته باشد، مخصوصا در موقعی محدوده پروژه از آنچه برنامه ­ریزی شده است به آرامی خزش کند.

شما به عنوان مدیر پروژه باید مدیران کسب و کار را مجبور کنید که شما را در زودترین زمان ممکن در فعالیت­های مربوط به انتخاب پروژه و فرآیند تهیه منشور پروژه دخیل کنند. موفقیت شما به این کار بستگی دارد.

گام 3: مستند کردن نیازهای کسب و کار پروژه

درصورتیکه پروژه هم اکنون یک پشتیبان مالی دارد، ممکن است فرض را بر این بگذارید که نیازهای کسب و کار آن مستند شده ­اند. اما این مورد همیشه صادق نیست. گاهی اوقات پشتیبان مالی پروژه منافع پروژه را می­داند ولی بصورت رسمی آن را مستند نکرده است. اگر این پشتیبان مالی، شرکت را ترک کرده و یا ارتباط وی با پروژه قطع شود، در صورتیکه نیازهای کسب و کار پروژه شفاف نشده باشد، چه کسی می­تواند این کاستی را جبران کند. در این صورت، پروژه چگونه می­تواند از گردبادهایی که سازمان را تهدید میکند، جان سالم به در برد. در صورتیکه نیازهای کسب و کار پروژه به خوبی مستندسازی شده باشند، حتی مدیر پروژه نیز می­تواند ارزش و اهمیت پروژه را برای سازمان به خوبی تشریح و از آن دفاع کند.

درک ارزش ­های تجاری پروژه باعث می­ شود که شما و تیم پروژه همیشه با انگیزه بمانید. وقتی که اهداف پروژه تاثیر مهمی داشته باشد، بیشتر افراد با بهره­ وری بالاتر کار می­کنند. حتی اگر اهداف خیلی بزرگ هم نباشند، داشتن درک روشنی از ارزش­ها و منافع پروژه باعث می­شود اعضای تیم به نسبت حالتی که افراد نسبت به علت اجرای پروژه دانش کافی ندارند، انگیزش بیشتری داشته باشند.

در مواردی که مشخص شود که ارزش تجاری پروژه پایین است و یا اصلا هیچ ارزش تجاری در آن وجود ندارد (چنین پروژه­ هایی واقعا وجود دارند!)، بهتر است که این موضوع را هرچه زودتر فهمیده و از صرف زمان و هزینه غیر ضروری توسط سازمان برای آن پروژه جلوگیری کنید. در صورتیکه سازمان به هر دلیلی پروژه را شروع کرده است، به عنوان یک مدیر پروژه شما موظف هستید که ریسک کاهش بودجه برای پروژه را همیشه در نظر داشته و برای آن برنامه ­ریزی کنید.

اجزای یک منشور خوب

چه پشتیبان مالی پروژه بخواهد منشور پروژه را بنویسد یا مدیر ارشد یا مدیر پروژه و یا هر کس دیگر، یک منشور خوب باید در بردارنده موارد زیر باشد:

نیازهای کسب و کار پروژه: همانگونه در بالا بدان اشاره شد، این هدف اصلی­ ترین هدف از تهیه یک منشور می­ باشد. بدون داشتن یک نیاز شفاف و مستند شده برای کسب و کار، پروژه همانند یک کشتی بدون قطب­ نما در آب­های ناشناخته می­باشد. نیازمندی­های کسب و کار باید نشان دهنده نوع منافعی باشد که پروژه برای سازمان ایجاد خواهد کرد، مانند کاهش در هزینه ­ها، افزایش درآمد و یا افزایش رضایت مشتری.

طرح کسب و کار: طرح کسب و کار باید نیازمندی­ های کسب و کار را بصورت ریالی (دلاری، پوند، یورو و غیره) نمایش دهد. سازمان شما برای نشان دادن طرح­ های کسب و کار باید فرمت­ های استاندارد داشته باشد تا بتوانید از این طریق چندین پروژه را برای انتخاب با یکدیگر مقایسه کند.

محدوده پروژه بصورت کلی: این بخش باید بر اساس اطلاعاتی که از پشتیبان مالی پروژه به دست آمده است، تهیه شود. از آنجاییکه پشتیبان مالی، پول مورد نیاز برای پروژه را تامین می­کند، مهم است که قبل از آنکه در معرض خواسته ­های سایر ذینفعان قرار بگیرید، نگرش وی از پروژه را بخوبی درک کنید. همچنین از آنجاییکه ممکن است نیازهای کسب و کار بسیار کلی و بزرگ باشند، محدوده پروژه می­تواند به حیطه­ های تخصصی محدود باشد.

عوامل بحرانی موفقیت: کلیه جنبه­ های کسب و کار، پروژه، تیم پروژه، زمانبندی، اقلام قابل تحویل و غیره را که در صورت عدم دستیابی به آنها به موفقیت پروژه آسیب خواهد رساند را شناسایی و مستندسازی کنید.

عوامل بحرانی موفقیت که به خوبی درک شده و مستند شده اند، در موقع تصمیم ­گیری­ های دشوار در خصوص محدوده، زمان، هزینه و کیفیت به تعیین تکلیف در خصوص تعیین مسیر حرکت پروژه کمک ساز خواهند بود.

فرضیات و محدودیت­های پروژه: این محدودیت­ها و فرضیات را در ابتدای پروژه مستند کرده و هر از چندگاهی آن را مجددا مرور کنید. در این مرحله، این محدودیت ­ها باید نشان دهنده محدودیت­ ها در سطح پروژه باشند، مانند محدودیت­ های سرمایه­ ای پروژه، تاریخ های تکمیل مورد نیاز و یا نیازهای کیفی.

اختیارات مدیر پروژه: در منشور پروژه باید مسئولیت مدیر پروژه به منظور روشن کردن نقش وی در مواجهه با ذینفعان و سازمان، مشخص گردد. بدون شرح این اختیارات، پروژه تنها متکی بر مهارت­ های فردی مدیر پروژه خواهد بود. اگر تنها یک نقش وجود داشته باشد که باید برای تکمیل موفق­ آمیز پروژه شفاف گردد، آن نقش، نقش مدیریت پروژه است.

امضاء: ممکن است اینگونه تصور شود که امضاء گرفتن بر روی منشور پروژه یک کار فرمالیته است که اگر هم انجام نشود، مشکل خاصی بوجود نمی­ آید (مانند تهیه منشور پروژه در نگاه اول). اما این چنین نیست. امضای منشور پروژه به این معنا است که "من اطلاعات موجود در این منشور را خوانده، فهمیده و با آن موافق هستم". منشور بدون امضاء، تنها یک سند برنامه ­ریزی مانند بسیاری اسناد دیگر است که ممکن است توسط سایر ذینفعان بررسی شده و یا نشود. بدون امضای پشتیبان مالی و مدیریت بر روی منشور پروژه، چگونه ذینفعانی که ارتباط نزدیکی با پروژه ندارد می ­توانند دید روشنی از اهمیت پروژه در سازمان داشته باشند.

نظرات متفاوتی در خصوص اینکه چه کسی مسئول تهیه منشور پروژه است وجود دارد. در تئوری، بهترین گزینه آن است که پشتیبان مالی پروژه منشور پروژه را تهیه کند، اما در واقعیت اغلب پس از شناسایی نیازهای کسب و کار (بصورت سطحی) و تعیین مدیر پروژه، این کار به مدیر پروژه تفویض می ­شود. اگر منشور پروژه بصورت منظم و با دقت و مشارکت ذینفعان مهم و مناسب تهیه شود، اینکه چه کسی آن را می ­نویسد و یا بر فرآیند تهیه آن نظارت می­ کند،‌ اهمیت کمتری پیدا می­ کند.


تهیه منشور برای پروژه منتشر شده در شماره 1 خبرنامه مدیریت پروژه

  • امیرحسین ستوده بیدختی

Who’s Who

۳۱
تیر

We’ve understood the reason/goal/purpose/business_need of the project. What’s the next step?
Most people say we should start collecting requirements. While it’s a good answer, there’s still something else we should do before that.

As an example, once there was a project done for a customer; a small company. The CEO said he was going to be the main contact point and decision maker for the project. He spent enough time with the supplier, and the project team coordinated everything with him. It went very well, and the team was happy, until they started delivering the product. The product was rejected because one of the directors who had an interest in the product didn’t agree with the specified requirements. The director was so powerful in the company that even the CEO couldn’t override his decision. This fact was learned too late.
Wouldn’t it be easier if they knew who else to talk to from the beginning?

A person like this director, who has an interest in the product and can influence the project, is called a stakeholder. We hate surprises such as this, and that’s why identifying the stakeholders is another early planning activity. 

All right, now we know the purpose of the project, and we know the stakeholders. What’s next in our planning?
Hint: yes, it’s still not scheduling!

 

 

  • امیرحسین ستوده بیدختی

Eating an Elephant

۳۰
تیر

So, how do you eat an elephant? It’s simple, one bite at a time.
How do you finish complex and large projects? One step at a time… one “stage” at a time.

The fourth core principle is Manage by Stages.

Following the “manage by stages” principle, we break down large projects into smaller stages to create focus, and frequent sense of achievement for people involved in the project.

It’s also helpful from another angle: it’s not realistic to force ourselves to plan a large, complex project in detail at the outset. Instead, we create a high-level plan, and prepare the detail plan of each stage right before its start. It’s just more realistic. Does it remind you of Agile methods? You’re not alone in this.  

On the other hand, “mange by stages” help us set up different controls for each stage. The end of each stage is also a good time for evaluating the performance, and updating and checking the business case (justification) to see if we’re going in the right direction.

Alright, enough with the elephant for now. What do you think about delegation? What’s the problem when managers do not delegate? What’s the problem when they do delegate? Think about it until tomorrow, when we discuss the fifth core principle.

 

  • امیرحسین ستوده بیدختی

آیا تا به حال به ترکیب افراد تیم خودتان در جلسات و نحوه نشستن آنها دور میز توجه کردید؟ معمولا پیشنهاد می شود که در جلسات تعداد نفرات از پنج نفر تجاوز نکند. مگر در شرایط خاص.
نقش نفرات در جلسات تاثیر زیادی در نحوه دردست گرفتن نتیجه جلسات و تصمیم گیری ها را دارد. نقش افراد با توجه به سمت سازمانی و همچنین ویژگی های رفتاری و اخلاقی و نیز توانایی های فنی آنها و نیز سابقه ای که تیم مقابل از آنها دارند تعیین می شود.
معمولا وجود افراد با پنج نقش زیر در جلسات پیشنهاد می شود.
نقش رهبر: هر گروه مذاکره کننده نیاز به یک رهبر دارد. این فرد می تواند با تجربه ترین (و نه الزاما مسن ترین) عضو گروه باشد. وی نقش هدایت ‌، تصمیم گیری و ایجاد هماهنگی بین اعضا را به عهده دارد.
نقش خوب: این نقش به عهده فردی است که خیلی سریع توسط گروه مقابل شناسایی شده و تیم مقابل همیشه آرزو می کند که فقط با او مذاکره کند. نقش وی همدردی با تیم مقابل، تردید در مواضع تیم خود و نیز ایجاد احساس امنیت ساختگی برای تیم مقابل است.
نقش بد: متضاد نقش خوب است و وظیفه ای که بر عهده دارد آن است که تیم مقابل احساس کند بدون او راحت تر است. نقش وی متوقف کردن مذاکرات، رد استدلال های طرف مقابل و دست گذاشتن روی نقاط ضعف تیم مقابل است.
نقش تند رو: این فرد نسبت به همه چیز تندروی می کند و طرف مقابل را به زحمت می اندازد. معمولا سایر اعضای گروه از تصمیم وی تبعیت می کنند.
نقش مستقل ‌: فرد مستقل همه نظرات مطرح شده را جمع آوری کرده و سپس همه را در قالب یک موضوع مستدل ارائه می کند. نقش وی پیشنهاد راه حلهایی برای برون رفت از بن بست می باشد. علاوه بر این وظیفه جلوگیری کردن از انحراف گفتگو ها را دارد.
حال خوب است که به نحوه نشستن این افراد در سر میز مذاکره توجه کنید. توضیحات بیشتر در تصویر زیر آمده است.


چیدمان افراد در  جلسات
برگرفته از کتاب فنون مذاکره اثر تیم هیندل

  • امیرحسین ستوده بیدختی